انگار همين ديروز بود که ب�کروبلاگ نويسي ا�تادمء که کاغذ هاي نازنين يادداشت هايم قهر کردند و پريدند و ر�تند و من ماندم و اين وبلاگ...
اگر خدا بخواهد من دوروز ديگر خواهم پريد.علبرغم همه چيز عليرغم اينهمه غير منتظره هاي Ù�راوان Ú©Ù‡ Ú†Ù¾ Ùˆ راست غاÙ�لگيرم کردندو آخرينشان اين جنگ Ù†Ù�رت انگيز ÙˆØØ´ÙŠØ§Ù†Ù‡ Ùˆ بدوي با وسايل مدرن ميليارد دلاري....
مي روم و خود را به دست بخشنده خداي مهربان مي سپارم.
در گوشتان مي گويم از من نشنيده بگيريد اما انشالله Ù�کر کنم خيلي زودتر ازآنچه Ú©Ù‡ Ù�کرش را مي کنم برخواهم گشت !! پس مواظب خودتان باشيد Ùˆ خيلي قند در دلتان آب نکنيد!! .ØÙŠÙ� است قند هايتان ØØ±Ø§Ù… مي شود. شما را به خدا مي سپارم تک به تک شاد Ùˆ سلامت Ùˆ سر بلند باشيد .
مي روم بخوابم ...ديشب تا ØµØ¨Ø Ù�کر دوستي Ú©Ù‡ خواب زده شده Ø¡ خوابم را دزديد وبرد.خسته ام به اندازه تمام خوابهاي دنيا .... مي روم بخوابم. دلم براي Ø§ØØ³Ø§Ø³ امنيت Ùˆ آرامشي اتاقم Ùˆ تخت خوابم به من مي بخشند تنگ هواهد شد.
به قول مازيار بر پدرشون .....
شب و روزتون خوش و خرم.....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home